صدای زنجیرهای پابند امیر بر روی سنگ‌های کف سالن، سکوت صبحگاهی شعبه پنجم دادگاه کیفری را شکست. اما اولیای دم در اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل، حضور نیافتند و وکیل آن‌ها نیز گویا منتظر شروع جلسه و بیان جمله قصاص متهم بود. ساعت ٨صبح را نشان می‌داد که جلسه دادگاه رسمیت یافت و امیر متهم اصلی این پرونده در جایگاه خود حاضر شد. بعد از گذشت دقایقی رئیس شعبه ابتدا تذکراتی در باره اعلام تغییر آدرس و رعایت نظم جلسه داد و نسبت به متهم تاکید داشت صداقت در گفتار داشته باشد.

سپس جلسه را در اختیارقاضی صادق صفری، نماینده دادستان مشهد قرار داد. قاضی Judge صفری که پیش‌تر این پرونده را مطالعه کرده بود کیفرخواست پرونده که با توجه به تقاضای اولیای دم برای قصاص متهم صادر شده بود را قرائت کرد.

پس از پایان قرائت کیفرخواست وکیل اولیای دم در جایگاه خود قرار گرفت و طبق درخواست پدر، مادر و پسر بزرگ‌تر مقتول تقاضای آن‌ها را که پیش‌تر قصاص متهم را خواسته بودند، مطرح کرد. بعد از پایان اظهارات وکیل مدافع اولیای دم از متهم خواسته شد دفاعیاتش را مطرح کند که این مرد چهل‌وچهارساله گفت: «هیچ حرفی برای گفتن ندارم. هر شب با کابوس آن واقعه تلخ می‌خوابم و بیدار می‌شوم. البته از مرگ هم می‌ترسم. امروز گفتم خودم را به پای دایی و زن دایی‌ام(اولیای دم) می‌اندازم و هر‌طور شده رضایت از آن‌ها می‌گیرم، اما آن‌ها نیامدند.»

امیر که با دستانش اشک چشم‌هایش را پاک می‌کرد خطاب به نماینده دادستان گفت: «از دایی و زن دایی‌ام می‌خواهم مرا ببخشند. از آن‌ها می‌خواهم از قصاصم بگذرند.»

در ادامه این جلسه سؤالات دقیقی از متهم و وکیل تسخیری‌اش پرسیده شد اما آن‌ها پاسخ موجهی به دادگاه ارائه ندادند. این جلسه بعد از گذشت ٢ساعت تمام شد و مأمور بدرقه به سراغ امیر آمد و او را به زندان بازگرداند.

قتل در نیمه شهریور

ماجرای این پرونده بر اساس مستندات و اظهارات متهم از این قرار بود که دقایق بامدادی هفدهم شهریور سال پیش، امیر این حادثه خشن و مرگ‌بار را در خانه‌اش رقم می‌زند و سپس از آنجا می‌گریزد. در حالی پای پلیس و مرجع قضایی به این پرونده گشوده می‌شود که پسر بزرگ مقتول ساعت یک بامداد به خانه پدرش می‌رود و با صحنه دل‌خراش جسد خونین مادرش مواجه می‌شود.

علی‌رضا پسر هفده‌ساله مقتول حادثه را این‌گونه شرح می‌دهد که او و برادر هفت‌ساله‌اش به دلیل اختلافات ادامه‌دار والدین خانه خاله‌شان رفته بودند. آن‌ها که دیگر تحمل نزاع‌های هر‌شب را نداشتند بعضی وقت‌ها به خانه پدر‌بزرگ و شبی هم به خانه خاله‌شان می‌رفتند تا از شر دعواهای پدر و مادر خود خلاص شوند. شب حادثه اما خاله علی‌رضا خواهر مقتول چند مرتبه با تلفن همراه او تماس می‌گیرد تا برای شام او را دعوت کند.

زنگ‌های پی‌در‌پی خواهر مقتول هر‌بار با پاسخ ندادن خواهر قطع می‌شود و همین امر موجی از نگرانی در دل این زن جوان به وجود می‌آورد. علی‌رضا که آن زمان خانه خاله و منتظر مادرش بوده است به درخواست خاله برای سر زدن به مادرش، راهی خانه می‌شود.

بعد از ورود به خانه، علی‌رضا متوجه به‌هم ریختگی پذیرایی می‌شود و هنگامی که کلید برق را فشار می‌دهد، روشنایی چراغ صحنه هولناکی را در برابر چشمانش پدیدار می‌سازد. این پسر هفده‌ساله در اظهاراتش به بازپرس ویژه قتل دادسرای مشهد گفت: «وقتی اتاق روشن شد مادرم را در حالی که خون زیادی از سرش ریخته و همه لباس‌هایش خونین بود، دیدم که به حالت نشسته به پشتی تکیه داده است. اشک‌هایم بی‌اختیار می‌ریخت و درست نمی‌توانستم او را ببینم. مادرم را صدا زدم اما واکنشی نداشت. نمی‌دانم چرا جلو نرفتم و در آغوشش نگرفتم. البته ترسیده بودم. از خانه بیرون آمدم و شروع به سر و صدا کردم. ساعت نزدیک ٢صبح بود که همسایه‌ها به کوچه ریختند و طولی نکشید مأموران پلیس پا به خانه‌مان گذاشتند. من هرچه دیده بودم را به آن‌ها گفتم و حتی گفتم که مادرم با پدرم مشکل داشته است و آن‌ها در شرف طلاق بوده‌اند.»

با گشوده شدن این پرونده جنایی تحقیقات آغاز شد و کارآگاهان پلیس آگاهی در همان لحظات ابتدایی با شوهر مقتول تماس گرفتند اما خاموش بودن تلفن همراه شوهر مقتول، ظن مجریان قانون را بر آن داشت که احتمالا وی در این ماجرا دخیل بوده است از این‌ رو دستور جلب متهم صادر شد.

تحقیقات این پرونده ادامه داشت که روز بعد این حادثه متهم خود را به کلانتری خواجه‌ربیع مشهد معرفی و صراحتا به قتل همسرش اعتراف کرد.

اعتراف صریح به قتل همسر

با اعترافات متهم، موضوع به قاضی پرونده اعلام و این مرد جوان به صورت تحت‌الحفظ به دادسرا منتقل و در مقابل بازپرس ویژه قتل قرار گرفت. امیر در اظهاراتش در‌باره شیوه و شکل ارتکاب قتل همسر خود به نام فرهنوش گفت: «‌چند ماهی بود که با هم دچار مشکل شده بودیم و سرانجام نتیجه گرفتیم که دیگر به درد هم نمی‌خوریم و باید جدا شویم. او(مقتول) دختر دایی‌ام بود و ما در این سال‌ها صاحب ٢پسر شدیم. بچه‌ها برای فرار Escape از جر و بحث‌های ما بیشتر مواقع به خانه دایی و دختر‌دایی‌ام که پدر و خواهر مقتول هستند می‌رفتند. همسرم هم این اواخر سر کار می‌رفت تا به قول خودش دستش توی جیب خودش باشد و برای پول منت مرا نکشد. این اواخر البته زیاد با گوشی تلفن همراهش مشغول بود. شب حادثه متوجه لکه سیاهی در بدنش شدم. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت که معشوقه دارد و این موضوع هم هیچ‌ ربطی به من ندارد. همین جر و بحث باعث شد تا دست به این کار بزنم. با یک لوله آهنی آب دو‌بار به سرش زدم و پس از آن با یک چاقوی میوه خوری ضربه‌ای به گردنش زدم. بعد از دیدن خون که از سر و صورتش می‌ریخت بلافاصله چند دست لباس برداشتم و از خانه فرار کردم. نمی‌توانستم با وجدانم کنار بیایم. می‌دانستم که او مرده است، برای همین خودم را معرفی کردم.»

با رد تفاضل دیه؛ قصاص قطعی است

نماینده دادستان در دادگاه کیفری یک خراسان‌رضوی در حاشیه اولین جلسه رسیدگی به این پرونده و در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار ما با اشاره به دیگر ابعاد این پرونده گفت: متهم پس از حضور در اولین جلسه رسیدگی به پرونده‌اش ضمن اعتراف صریح به ارتکاب قتل همسرش که دختر‌دایی او بوده است، هیچ دفاعی مطرح نکرد و اظهارات وی به عنوان آخرین دفاعیات ثبت شده است. با توجه به مستندات و مدارک موجود و اینکه اولیای دم درخواست قصاص کرده‌اند، احتمالا حکم قصاص وی صادر خواهد شد.

قاضی صادق صفری به شیوه اجرای حکم قصاص متهم نیز اشاره کرد و ادامه داد: پدر، مادر و فرزند بزرگ مقتول از همان تحقیقات ابتدایی پرونده در دادسرا تقاضای قصاص داشتند و روز دادگاه نیز بر این درخواست خود مصر بودند که طبق تأیید حکم قصاص و رد تفاضل دیه از سوی اولیای دم این حکم اجرا خواهد شد و فرزند کوچک‌تر مقتول که تحت تکفل پدر بزرگش(پدر قاتل) می‌باشد رضایت داده است که اولیای دم خواهان قصاص باید سهم دیه طفلی که رضایت داده است را به متهم بپردازند.

وی با بیان اینکه اولیای دم مصرانه تصمیم قصاص قاتل The Murderer فرزندشان را دارند، اظهار کرد: بر اساس مهریه ١۵٠سکه‌ای مقتول اولیای دم از این طریق بخشی از رقم تفاضل دیه را تهاتر کردند و حاضر به پرداخت مابقی رقم اعلام شده هستند.

صفری با بیان اینکه مستندات پرونده، ادعای متهم مبنی بر اینکه همسرش روابط نامتعارف داشته را ثابت نمی کرد و به نظر می رسد مهمترین علت وقوع این قتل ناتوانی متهم در کنترل نداشتن خشم بوده است که در پایان هشدار داد: مقتول و متهم این پرونده هر‌دو قربانی کنترل نکردن خشم شده‌اند، چه بسا اگر موضوع را از مسیر قانونی حل می‌کردند این اتفاق تلخ رخ نمی‌داد. طبق تحقیقات ما متأسفانه بیشتر پرونده‌های منجر به قتل درگیر موضوع کنترل نکردن خشم هستند که در‌این‌باره به شهروندان توصیه می‌شود در زمان بروز مشکل ضمن کظم‌غیظ موضوع را از طریق قانون حل کنند.

کدخبر: 424311 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟