خاطرات یک فعال رسانه ای از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی + عکس

به گزارش رکنا، سردار دل ها فردی مثل خومون بود.نه دنبال تشریفات و نه دنبال هیاهو.دنبال سیاست و سیاست بازی هم نبود.

 متن خاطرات حمیدرضا سرمدی سعیدی به شرح زیر است:

بخش اول: سال ۱۳۹۱ برای انجام ماموریت عازم کرمان بودم.داخل هواپیما نشسته بودم که حاج قاسم با دخترشان و ۲ همراه وارد شدند.مثل سایر مسافرین مهماندار هواپیما راهنمایی شان کردند تا سرجاشون مستقر بشوند.موقعی که رسیدیم نیز بدون تشریفات مثل بقیه مسافرین پیاده شد و رفت.بدون طی کردن تشریفات.برای بزرگداشت مراسم شهدای کرمان با یکی از مسوولین عازم شدیم.سرداردر ورودی میزبان بود.باید میدید که چگونه عاشقانه مردم سردار را در آغوش می کشیدن.

بخش دوم: سال ۱۳۹۵فردای روز درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی در حسینیه جماران.وارد شد و بعد از عرض تسلیت به خاندان ایشان و گپ و گفتگو با یادگار امام ،بر سر تابوت آیت الله هاشمی حاضر شد.اقوام درجه یک آیت الله نیز حضور داشتند.از جیب کتشان انگشتری که داخل پارچه سبزی بود را بیرون آورد.در گوش همسر آیت الله (حاجیه عفت خانم)زمزمه ای داشت و سپس انگشتر را داخل تابوت آیت الله گذاشت.

بخش سوم: سال ۱۳۹۶ مراسم ختم پدر سردار حاج قاسم در مصلی تهران برای هماهنگی برخی امور زودتر وارد مصلی شدیم.حدود ۵۰ تا سرباز هم اونجا بودند و مشغول کار.به محض ورود سرداروقتی متوجه شد برای امور مراسم از سربازها استفاده شده اول خواهان این شد که سربازها ترخیص شوند.ولی با اصرار فرمانده سربازها موافقت کرد که بمانند.سپس با همه ی اونها _تک تک اون ۵۰نفر_روبوسی و از این که برای مراسم اونها هم درگیرشدند عذر خواهی کرد.بعد به فرمانده ی سربازها توصیه کرد که ناهار سربازها اول داده شود.

کلام آخر:سردار دل ها فردی مثل خومون بود.نه دنبال تشریفات و نه دنبال هیاهو.دنبال سیاست و سیاست بازی هم نبود.

دلم میسوزه وقتی حرف های نامربوط و بدون تحقیق برخی هم وطنان را در وصف ایشان می شنوم.

گلایه ی ما از وضع کنونی جامعه سرجای خود محفوظ،ولی اینکه این شیرمرد را که به حق باعث فخر ما بود را غلط قضاوت کنیم،راه به خطا رفتنه.سعی کنیم در این ایام با چشمی باز روی مفاخرمان قضاوت داشته باشیم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.