آرام باش این سبو شکستنی است و پیمانه اش ریختنی ... !

زن جوان با غیظ و عصبانیت از شوهرش می گوید و این که او قدر زن و زندگی اش را نمی داند ،سرد و بی تفاوت است و خانواده اش ،به خصوص مادرش آ دم بی معرفتی است.

زن جوان دوباره تکرار می کند من بساز و قانع هستم و تا حالا دست از پا خطا نکرده ام و... .

یکی نیست به این دست خانم ها بگوید ،تو که اهل خطا و گناه و کجروی نیستی ،تو که بزرگترین افتخارت وفاداری به شوهر و تعهد به زندگی مشترک است ،تو که نجابت و پاکی خود را برتر و گرانبهاتر از هر زیور و آ راستگی می دانی چرا این حرف ها را به زبان می آوری؟.خوبیت ندارد . آخر و عاقبت هم ندارد. به قول معروف ،خیلی ها ممکن است اشتباه و خطا کنند . همانطور که خیلی ها وارسته و آراسته به مظاهر اخلاقی و شایستگی های معرفتی هستند. اصلا چه کسی گفته مردها همه سرو ته یک کرباس هستند و به مادر شوهر جماعت نبایدمحل بدهی و احترام بگذاری ؟.

همین طرز حرف زدن کدورت می آورد.

شوهر این زن جوان نمی گوید زن ها همه سرو ته یک کرباس هستند . او عمق دلتنگی اش را با این بیت شعر بیان می کند که «آ ن سبو بشکست و این پیمانه ریخت».

مگر چه اتفاقی افتاده که زوج جوان جملاتی نا امید کننده به زبان می آورند و این قدر دلگیر هستند؟

چرا هریک ساز خود را کوک کرده و نمی توانند آهنگی زیبا و دلنوازی برای زندگی شان بسرایند؟

متاسفانه مشکل زوج جوان از لحظه تولد دوباره شان ،یعنی ازدواج و نا آگاهی داماد شاخ شمشاد از زمینه سازی برای پررنگ شدن محبت و دوستی در رابطه خودش با همسرش و رابطه خانواده اش با عروس خانواده جرقه خورد. او نمی دانست با رفتار و گفتار صبورانه و بکارگرفتن عقل و منطق باید زمینه ساز این محبت و دوستی و صمیمیت باشد.

آن چه در این گونه موارد حساسیت عروس خانواده رابر می انگیزد این است که مادر شوهر مهربان، همچنان می خواهد پسر ناز دردانه اش را ترو خشک کند ،این حمایت های بیش از حد و اندازه همیشه دردسر ساز بوده است. عروس خانم در چنین شرایطی نمی تواند کوتاه بیاید واز یک سری رفتارها چشم پوشی کند. به همین خاطر نسبت به شوهرش بی تفاوت می شود و از سویی دیگر به خانواده شوهر نیز کم محلی می کند. خانواده شوهر این کم محلی ها را به حساب بی احترامی می گذاردو نمی تواند مهر و محبت عروس جوان را در دل خود جای بدهد. در این شرایط زوج جوان نه تنها به همدیگر برچسب سرد و بی عاطفه می زنند بلکه مادر شوهر نیز بی نصیب نمی ماند. اگر چه مادر آقای داماد هم در این قصه ممکن است بیکار ننشیند و آتش بیار معرکه ای می شود که زندگی پسرش را سرد و بی روح می کند.

توجه به این اصل که با پسندیدن آنچه برای خود می خواهند برای دیگران نیز بخواهند می تواند دلخوری ها و ناراحتی ها را بزداید یک نکته مهم است که افراد را نه تنها از برچسب زدن به هم دور می کند بلکه آنها را مقید به احترام متقابل ،عشق ورزیدن و محبت و دوستی بی ریا می سازد.

در واقع اگر عروس و داماد و مادر شوهر و دیگر اعضای خانواده ،هر کدام خود را جای دیگری بگذارد و بعد توقعات و انتظاراتش را مطرح کند خیلی از مشکلات به وجود نخواهد آمد.

واقعیت این که با دروغ و ریا هم نمی توان راه به جایی برد چرا که واژه ها و کلمه ها شاید بتوانند حفظ ظاهر و آبرو داری کنند اما رفتارها حقیقت را آشکار می سازند. پس باید تعهد داشته باشیم ،مسئولیت بپذیریم و با آرامش مراقب باشیم این سبو شکستنی است و پیمانه اش ریختنی. به قول معروف باید برای درخت زندگی خود ریشه باشیم تا امید را بارور سازیم ،تنه باشیم تا تکیه گاه قابل اعتماد بشویم ،شاخ و برگ باشیم و هم عیب ها را بپوشانیم و هم زیبایی بیافرینیم و میوه بشویم تا طعم زندگی را درک کنیم نه زنده ماندن را .

وقتش رسیده اگر به ما بدی می کنند هم ما خوب بودن را یاد دیگران بدهیم و قبل از هر اظهار نظر و قضاوتی ،نقاط ضعف شخصیت خود را هم بشناسیم.

اگر چه برای شناخت بهتر مهارت های زندگی و حل مسائل و اختلاف ها «باید»از یک کارشناس متخصص و متعهد راهنمایی بخواهیم و محکم و استوار گام در مسیر روشن سرنوشت بگذاریم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.