مردی که با راه دادن یک زن غریبه به زندگی اش همه چیزش را از دست داد، می گوید: پس از حدود یک دهه زندگی آرام با همسر و فرزندم با ورود یک زن خوش خط و خال و هوس رانی من، توفانی در زندگی مان به وجود آمد که بعید می دانم دیگر روی آرامش را ببینم.

همسرم یک روز دوست دوران دبیرستانش را دید و او را به منزل مان آورد. او از بدبختی هایش و زندگی با همسر سابقش گفت و ما نیز با او همدردی کردیم.

از آن به بعد رابطه دوستی او با همسرم شکل گرفت و رفت و آمدهای گاه و بیگاه به خانه مان داشت و کم کم رابطه عادی من با او به یک رابطه صمیمی و بعد عاطفی تبدیل شد. رفته رفته با اظهار علاقه های او عاشق اش شدم و بدون این که همسرم بفهمد با هم ازدواج موقت کردیم. کم کم همسرم به رفتارهای ما شک کرد اما سعی می کرد چیزی نگوید ولی من هر روز بیشتر از گذشته با او بدرفتاری می کردم تا این که کاسه صبرش لبریز شد و با قهر به خانه پدرش رفت.

با قهر او من نه تنها ناراحت نشدم بلکه فرصت را غنیمت شمردم و با همسر صیغه ای ام راحت تر رفت و آمد کردم تا این که گفت از من باردار شده است. او مرا تحت فشار گذاشت که همسرم را طلاق دهم و او را عقد دایم کنم. همسرم وقتی فهمید دست کودک مان را گرفت و بدون گرفتن حقش از زندگی مان بیرون رفت.

با رفتن همسرم، من آن زن را با مهریه بالا به عقد دایم خودم درآوردم و از آن روز بدبختی های من هم شروع شد. او ابتدا مرا قانع کرد خانه را به نام او بزنم و وقتی به هدفش رسید شروع به ناسازگاری کرد.

زمانی که مرا در تله اش انداخت دیگر آن زن سابق نبود و به بهانه های مختلف مدام جار و جنجال به پا می کرد. وقتی به خودم آمدم که زندگی ام و همسر سابقم را دو دستی تقدیم او کرده بودم. فرزند مان که به دنیا آمد او بدون آن که حتی به بچه اش رحم کند نوزاد شیرخوار را روی دست من گذاشت و با گرفتن دار و ندارم به دنبال خوش گذرانی خودش رفت و من ماندم و یک دنیا حسرت و پشیمانی که چه ساده گول خوردم.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

 

کدخبر: 453672 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟