بچه کوره آجر پزی هستم / رویایم را گم کردم

این ها بخشی از اظهارات جوان 34 ساله ای است که در باند «دشداشه پوش های مسلح» در مشهد دستگیر شد. این جوان پس از آن که به سوالات تخصصی سروان همتی (افسر پرونده) درباره چگونگی سرقت های مسلحانه اش پاسخ داد، به تشریح ماجرای زندگی خود پرداخت و گفت: پدرم تبعه خارجی بود و در یک کوره آجرپزی کار می کرد که با دختر مالک کوره ازدواج کرد و بدین ترتیب اقامت ما در ایران شکل گرفت. از دوران نوجوانی همواره با پدرم اختلاف داشتم و مدام با یکدیگر مشاجره می کردیم کمی که بزرگ تر شدم تصمیم گرفتم با دختری که در خیابان با او آشنا شده بودم ازدواج کنم اما باز هم با مخالفت پدرم روبه رو شدم. این موضوع در حالی به اختلافات بیشتر ما دامن زد که من بیکار بودم و نمی توانستم هزینه های زندگی را تامین کنم با این وجود به هر ترتیبی که بود با آن رویا ازدواج کردم. اما بدبختی های من زمانی آغاز شد که روزی پس از یک مشاجره طولانی سیلی بر پدرم زدم و از خانه بیرون رفتم. آن روزها در کار قالب بندی ساختمان مشغول بودم و چندین شاگرد داشتم ولی مدتی بود که کاری به من پیشنهاد نمی شد و تقریبا بیکار بودم. آن روز به پیشنهاد یکی از شاگردانم نزد چند تن از دوستان او رفتیم. آن جا بود که فهمیدم دوستان شاگردم از خلاف کاران حرفه ای هستند و قصد دارند به یک مغازه آلومینیوم فروشی دستبرد بزنند. نقشه آن ها این بود که پس از سرقت پول های آلومینیوم فروشی اسلحه و تجهیزات سرقت های مسلحانه خریداری کنند تا بتوانند به بانک ها و یا طلافروشی ها دستبرد بزنند. در آن جا وقتی با پیشنهاد همکاری با آن ها روبه رو شدم نتوانستم پاسخ منفی بدهم چرا که آن ها مدعی بودند مبالغ هنگفتی در آلومینیوم فروشی وجود دارد! من هم که بیکار بودم با خودم اندیشیدم اگر در این سرقت پول زیادی گیرم بیاید دیگر از آن ها جدا می شوم. این بود که با آن ها همراه شدم. اما وقتی وارد ماجرای سرقت شدیم فهمیدم که آن ها یک قبضه اسلحه به همراه دارند ولی دیگر دیر شده بود و ما با پاشیدن اسپری فلفل به صورت فروشنده فقط توانستیم 400 هزار تومان سرقت کنیم با این پول اندک که به هر کداممان صدهزار تومان می رسید نمی توانستیم هیچ کاری انجام بدهیم این بود که به ناچار نقشه سرقت های دیگر را کشیدیم با همان پول ها لباس های عربی معروف به دشداشه خریدیم تا با پوشیدن آن ها پلیس را گمراه کنیم ولی باز هم در 3 سرقت دیگر پول زیادی به دست نیاوردیم و حتی یکی از شهروندان را با شلیک گلوله مجروح کردیم این در حالی بود که کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی ما را ردیابی کرده بودند و من هم با تغییر چهره سعی می کردم از خانه بیرون نروم اما ناگهان کارآگاهان را در حالی که خواب بودم بالای سرم دیدم و برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 223899 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟