داستانک "مسافر"
کدخبر:
604432
ویرایش خبر
رکنا : داستانک "مسافر" را در ادامه بخوانید.
برای انجام کاری به مشهد آمده بود. سرش شلوغ بود. حتی به زیارت امام رضا(ع) نرفت. روز آخر بود بعد از انجام کار سوار تاکسی شد و به هتل رفت. قرار بود چند ساعت دیگر پرواز کند متوجه شد کیفش که محتوی لپتاپ و مدارک و میلیونها پول بوده نیست از پنجره هتل چشمش به گنبد طلایی افتاد. با شرمندگی گفت یا امام رضا(ع) خودت درست کن. تو فرودگاه در حالی که ناراحت و عصبی بود و چیزی به پرواز نمانده بود یکی دوان دوان به سویش آمد راننده تاکسی بود با تمام مدارکش انگار او را امام رضا(ع) فرستاده بود پروازش را لغوکرد و به زیارت امام رضا(ع) رفت.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
محبوبه محدودی/ 0915---5408
کدخبر:
604432
ویرایش خبر
ارسال نظر