شوهرم دوستان بی سرو پایش را به خانه می آورد و روزگارم سیاه بود !

 هربار که دعوایشان می شد تهدید به طلاق و جدایی می کردند و با این حرف دلم را می لرزاندند. آنها هیچگاه از هم طلاق قانونی نگرفتند اما آنقدر رفتارشان سرد و بی روح بود که من هم از هردوی آنها فاصله گرفته و هیچ احساس عاطفی نسبت به آنها نداشتم.

بعد دلباخته پسری شدم که از آشنایان دور ما بود و وضعیت خانه ما را می دانست. برای ازدواج با او جلوی خانواده ام ایستادم.

پدر و مادرم در آن شرایط هم به جای پیدا کردن یک راه حل ، همدیگر را متهم می کردند که اگر طرف مقابل کوتاه می آمد من پررو و خیره سر بار نمی آمدم و ...

باید بگویم بدترین اشتباه زندگی ام ،ازدواج غلط و عجولانه ام بود. شیشه دمار از روزگار شوهر مفنگی ام در آورده بود. وقتی مواد مخدر مصرف می کرد دچار توهم می شد. از خانواده اش کمک خواستم. می گفتند از دستش عاصی شده اند و نمی خواهند ریخت او را ببینند.

یکه و تنها مانده بودم و دلم برای خودم می سوخت و نمی دانستم باید چکار کنم.

شوهرم می خواست در کنارش بسوزم و بسازم و وقتی که حالش خوب بود مثل روزهای اول زندگی مان ابراز عشق و علاقه می کرد. اما عمر این اخلاق خوش کمتر از یکی دو ساعت بود. اعصابش به هم می ریخت و سر مسائل کوچک بهانه گیری می کرد.

امان از وقتی که می گفتم چرا با آدم های بی سر و پا راه می روی و وقتی سرکار هستم آنها را به خانه می آوری ؟ آتش به پا می کرد و روزگارم سیاه می شد. از این وضعیت عذاب می کشیدم و ذره ذره آب می شدم. دلم را به دریا زدم و تقاضای طلاق دادم.از حق و حقوقم گذشتم و طلاق گرفتم.

بعد از این شکست عاطفی خیلی افسرده و غمگین شده بودم . اما سرکار رفتم و حالا هم می خواهم از نو شروع کنم.

 

در این باره طی گفتگویی نظر صالح محمدپور کارشناس ارشد روانشناسی را جویا شدیم:

صالح محمدپور

همانگونه که آگاه هستیم، خانواده مامن و پناهگاه فرزندان است، به عبارتی خانواده به فرزندان احساس امنیت می دهد و پناهی برای همه ی رنج ها و کشمکش های فردی و بین فردی فرزندان است پناهگاه بودن خانواده بدین معناست که افراد در پی آن نیازهای خود را تامین کنند و حتی راهنمایی برای رسیدن به راه حلی سالم باشند. بله درست است این ها همان ویژگی های یک خانواده موفق است که فرزندان موفقی را وارد جامعه می کند.

ازدواج ناخودآگاه

اکثر مردم فکر می کنند برای زوج شدن تنها تفاهم و رسیدن به توافق لازم است، گرچه که قطعا لازم است اما علاوه بر این ناخودآگاه فرد نیز در ازدواج نقش دارد، هر آنچه که افراد از خاطرات، ارزش ها، نیازها، باورها و... را از دوران کودکی با خودحمل کرده اند و در ذهن فرد به دلیل اینکه در دسترس نیست شکل گرفته باشد درذهن فرد تصویر ذهنی را می سازد که انتخاب ها را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر همین تصویر ذهنی فرد منفی باشد بدترین انتخاب را در پیش روی فرد قرار می دهد و حتی تمام رفتار فرد در زندگی زناشویی متاثر از همان تصویر ذهنی منفی که از پدر یا مادر یا مراقب و... خواهد بود. اینجاست که اهمیت خانواده و شیوه های صحیح فرزند پروری بیش از پیش احساس می شود.

شکست عاطفی

این عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران در ادامه افزود: حالا وقتی فرد، یک انتخاب نادرستی دارد و در طی زندگی بارها و بارها تلاش اش برای حفظ زندگی موثر نیست، تصمیمی بسیارسخت می گیرد؛ تصمیمی که او را با شکست عاطفی روبرو می کند. شخصی که شکست عاطفی می خورد چند مرحله را طی می کند: ابتدا شوک و سپس با مراحل انکار، خشم (دیگران مقصرند، زیرسوال بردن خود)، چانه زنی و افسردگی و سپس مرحله پذیرش.

طی کردن این مراحل در هرفردی باتوجه به مدت و شدت رابطه متفاوت است، یکی شش ماه زمان می برد که به پذیرش می رسد و یکی سه ماه و یکی هم یک سال.

کسی که با شکست عاطفی روبرو می شود براساس افکار منفی خود پیش می رود، برای همین لازم است ذهن خود را از افکار به هم پیوسته منفی و مقصرسازی دیگران خالی کنند و مهم اینکه از حمایت های خانوادگی و اجتماعی برخوردار شوند، به همین علت برای رسیدن به آرامش و درمان شکست عاطفی که افسردگی را نیز در پی دارد مراجعه به روانشناس بسیار ضروری است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

 

 

 

کدخبر: 537651 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟