به گزارش گروه جنایی رکنا ، رسیدگی به این پرونده از پنجم مرداد 93 به دنبال ناپدید شدن پسر 31ساله ای به نام کامران که مقیم کشور امریکا بود و به ایران آمده بود در دستور کار پلیس قرار گرفت. برادر کامران به ماموران پلیس گفت: برادرم دیشب سوار بر پژو 207 از خانه مان در زعفرانیه بیرون رفت و بازنگشت. او نیمه شب برایم پیامک فرستاد و گفت چون رمز کارت بانکی اش را فراموش کرده از من خواست تا به حساب بانکی اش پول واریز کنم. من که نگران شده بودم و فکر می کردم او در تله زورگیران گرفتار شده و به ناچار چنین پیامکی برایم ارسال کرده است به کلانتری دربند رفتم و شکایت کردم.
تلاش پلیس برای افشای راز ناپدید شدن کامران آغاز شده بود که بیست و دوم شهریور ماه پلیس پژو 207 وی را در حالی در ساوه پیدا کرد که لاستیک های و ضبط آن سرقت شده بود.در آن بین پلیس آگاهی جنازه ناشناس یک مرد را پیدا کرد و برادر کامران برای شناسایی جنازه های مجهول الهویه به سردخانه پزشکی قانونی رفت. این مرد جنازه برادرش را شناسایی کرد و روشن شد این جنازه چند روز قبل در یک جوی آبیاری در گیلاوند پیدا شده بود.
پلیس به بررسی فهرست مکالمات تلفنی کامران قبل از ناپدید شدنش پرداخت و یکی از دوستان قدیمی وی به نام سهراب را بازداشت کرد. سهراب لب به اعتراف گشود و به جنایت با همدستی یکی از دوستانش به نام سینا اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت ماشین کامران را کشته است.این متهم که دو انگشت دست راستش آسیب دیده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود در اداره آگاهی گفت: من و سینا و با انگیزه سرقت کامران را به حوالی گیلاوند کشاندیم تا ماشین او را بدزدیم اما چون مقاومت کرد با تفنگ ساچمه ای به او تیر شلیک کردیم و سپس با چاقو او را کشتیم که در آن درگیری چاقو دو انگشت دست خودم را هم برید که در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفتم.
سینا نیز معاونت در جنایت را گردن گرفت و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
دو متهم در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست اصغرعبداللهی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
در آن جلسه مادر قربانی برای عاملان جنایت حکم قصاص خواست.
سپس سهراب 23ساله در جایگاه ویژه ایستاد و سناریوی جدیدی را مطرح کرد. وی گفت: من و کامران دوستهای صمیمی بودیم اما مدتی بود از هم خبر نداشتیم تا اینکه او در فیس بوک برایم پیغام فرستاد و از من خواست تا اخر هفته برای خوشگذرانی به ویلای یکی از دوستانش برویم. چون به تازگی با دختر جوانی آشنا شده و قصد ازدواج با وی را داشتم سعی کردم بهانه ای بیاورم و با او به سفر یک روزه نروم اما آخر هفته کامران با من تماس گرفت. آن روز سینا در خانه ما میهمان بود که بار دیگر کامران برای رفتن به سفر یک روزه اصرار کرد. من هم از سینا خواستم تا همراهمان بیاید.
وی ادامه داد: من و سینا در ولنجک با کامران قرار گذاشتیم و سوار بر ماشین کامران به سمت فیروز کوه راه افتادیم. چون آن شب با دختر مورد علاقه ام قرار ملاقات داشتم و به خاطر کامران قرارم را به هم زده بودم عصبی بودم. در بین راه سینا برایمان مشروب ریخت اما چون کامران رانندگی می کرد آن را نخورد. من و سینا پس از خوردن مشروب کوکائین کشیدیم.کامران متوجه شده بود که عصبی هستم وقتی علت آن را از من پرسید سینا به او گفت که قرار است به زودی با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم. کامران از شنیدن این ماجرا شوکه شد و شروع به بدگویی از دختر مورد علاقه ام کرد.او حر ف های نامربوطی زد که با او درگیر شدم و سینا به هواخواهی من وارد بحث شد اما کامران به او ناسزا گفت. همان موقع سینا تفنگ ساچمه ای را که در کوله پشتی داشتیم به دستم داد و با حرف هایش مرا تحریک کرد تا به سمت کامران شلیک کنم. من چشم هایم را بستم و با تفنگ ساچمه ای سه تیر به کامران زدم.
سهراب ادامه داد: کامران همان موقع شروع به فحاشی به سینا کرد و او هم که عصبانی شده بود با کاردی که در کوله پشتی بود ضربه ای به گردن کامران شد. می خواستم چاقو را از دست سینا بگیرم که تیغه آن با انگشتانم برخورد کرد و باعث قطع شدن دو انگشت دستم شد. چاقو روی زمین افتاده و سینا و کامران برای برداشتن آن خم شده بودند که سینا آن را برداشت و با چاقو گلوی کامران را برید. من بی حال روی زمین افتاده بودم که سینا کامران را به جوی آبیاری یک باغ انداخت و با چند قطعه سنگ بزرگ هم به سر و صورت او کوبید.
وی درباره اعتراف های اولیه اش در اداره اگاهی گفت: چون پای سینا به خاطر من به این جریان کشیده شده بود من به دروغ به کشتن کامران اعتراف کردم اما حالا می گویم سینا او را کشت و خودش به تنهایی وسایل داخل ماشین را سرقت کرد .
نوبت دفاع به سینا 28ساله که رسید سهراب را دروغگو خواند. وی گفت: من روی صندلی عقب ماشین نشسته بودم و ماری جوانا می کشیدم.من و کامران به زبان انگلیسی با هم صحبت میکردیم تا اینکه من تحت تاثیر مصرف مواد به فکر فرو رفتم. صدای ضبط ماشین بلند بود که یکباره متوجه شدم کامران و سهراب بر سر دختر مورد علاقه سهراب با هم بحث می کنند. شوکه شده بودم که سهراب از داخل کوله پشتی تفنگ ساچمه ای اش را بیرون اورد و به سر کامران شلیک کرد. چون چند روز قبل با پدرم درگیر شده و با مشت به شیشه ماشینم کوبیده بودم دست راستم شکسته و در گچ بود. من از ماشین پیاده شدم تا از ساکنان آن منطقه درخواست کمک کنم اما وقتی برگشتم متوجه شدم سهراب با چاقو گلوی کامران را بریده است.
در پایان آن جلسه هیات قضایی سهراب را به قصاص محکوم کرد. سینا هم به جرم معاونت در قتل به 20 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شد. قضات دادگاه دو متهم را به خاطر جنایت بر میت به پرداخت دیه محکوم کردند.این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

کدخبر: 480926 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟