وجدانهای سوخته ؛ چرا جوان آتش افروز انسانهای ضعیف را سوژه خود کرده بود؟
حجم ویدیو: 8.24M | مدت زمان ویدیو: 00:02:24

پیشینه فردی و خانوادگی متهم اصلی این حادثه Incident مجموعه ای از علل مختلف روانشناسی و جامعه شناختی از جمله فقر فرهنگی و اقتصادی ،محیط زندگی مملو از آسیب و تربیت خانوادگی نادرست و مهمتر از همه وجود اختلالات شخصیتی را پیش روی می قرار می دهد .

متهم و برادرانش از اراذل و اوباش سطح یک و دو تهران می باشند. سرقت Stealing ، ورود بعنف ، آزار و اذیت و نزاع و درگیری های متعدد و شرب خمر و...گوشه ای از سوابق قضایی و انتظامی وی می باشد .

یکی از علل موثر در بروز چنین جرائمی محیطی است که فرد در آن رشد و نمو پیدا می کند . زندگی در محلاتی که ارتکاب جرم Crime و عصیانگری در برابر هنجارهای اجتماعی مایه تفاخرساکنین می باشدبه فرد می آموزد که برای جلب توجه و پذیرش اجتماع پیرامون خود، دست به ارتکاب جرم بزند و با رفتارهایی از جمله حمل سلاح سرد ،نزاع و

درگیری های متعدد بر سر مسائل واهی و پوچ و رفتارهای نمایشی چون خالکوبی ومستی و خودزنی و عضویت در باندهای خلافکاری برای خود کسب اعتبار کند.

درست زمانی که در نقاط مختلف پایتخت افراد با افتخار از اینکه تا کنون پایشان به کلانتری باز نشده حرف می زنند در برخی مناطق دیگر از جمله محل سکونت متهم ،ارتکاب جرم ، گذران محکومیت در زندان Prison و تعدد دستگیری و زیر پا گذاشتن مرزهای اخلاقی و قانونی موجب تفاخر و احساس قدرت می باشد . در این مناطق به دلیل فقر مادی و فرهنگی نوجوانان محرومیت های هیجانی و اقتصادی زیادی را تجربه می نمایند که همین امر موجب می گردد تا برای مقابله با احساس ناخوشایند حقارت ، فقر و همچنین نادیده گرفته شدن در جامعه و حس طرد شدگی گرد هم جمع شده و اقدام به تشکیل گروه هاو باندهای خلافکاری نمایند تا در سایه همرنگی و همنشینی با افرادی شبیه به خود احساس طردشدگی از جامعه را جبران نموده و در نتیجه ی دریافت تایید از سوی سایر اعضای گروه و حضور در کنار آنان شخصیت و هویت پیدا کنند.

احساس حقارت و میل به دیده شدن و تاثیر گذاری بروی اذهان دیگران و همچنین محرومیت هیجانی از جمله دلایل روی آوری این افراد به تفریحات کاذب و آسیب زا مانند حرکات نمایشی خطرناک با موتور ، دعوا و قدرت نمایی و اوباشی گری و در این مورد خاص به آتش کشیدن قربانیان توسط متهم می باشد .

علاوه بر این موارد، دلایل روانشناختی مانند ابتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیز در ارتکاب به جرم افراد موثر و تاثیرگذار است .از جمله نشانه های این اختلال ،عدم وجود حس همدلی و ناتوانی در درک رنج وارده به قربانی می باشد . همچنین عدم وجود حس ترس و عبرت آموزی که باعث می شود این افراد با وجود گذران محکومیتهای متعدد و آسیب دیدگی در جریان درگیری ها و نزاع های گوناگون همچنان به رفتارهای جامعه ستیزانه خود ادامه دهند تا زمانی که در یکی از همین نزاعها و درگیری ها کشته شده یا محکوم به حبس های طولانی مدت گردند که باز هم به دلیل عدم وجود احساس ترس و عبرت از حوادث، بسیاری از آنها از جمله وحید مرادی در زندان در درگیری با سایر زندانیان به قتل Murder می رسند .

اما نکته قابل تامل قدرت نمایی پوشالی این افراد است! انتخاب یکی از ضعیف ترین و بی دفاع ترین اقشار جامعه برای آزار و اذیت و تهیه کلیپ برای چند ثانیه تفریح و خنده گویای این حقیقت است که متهم برخلاف ظاهر خشن و تلاشی که برای قدرت نمایی و اوباشی گری دارد فردی به شدت آسیب پذیر ،ضعیف با انبوهی از رنج های روحی و آسیبهای روانی و احساس حقارتی بی پایان است که به خوبی نشان دهنده کودکی و نوجوانی سرشار از تنبیه و تحقیر و حتی سوءاستفاده می باشد که باعث گردیده از هیچ تلاشی برای جبران رنجهای روحی خود فروگذار نکرده و البته به دلیل شخصیت ضعیف خود به جای افراد قوی و توانمند به سراغ قشری ضعیف و بی دفاع برود و از آزار آنان احساس قدرت و بزرگی نماید و طبق اظهارات خود وی در زندگی هرگاه از کسی کتک خورده و زورش به او نرسیده به سراغ برادر و نزدیکان کوچکتر وی رفته و با ضرب و شتم آنان حس کینه و انتقام خود را ارضا نموده است .

مطالعات صورت گرفته در پلیس Police آگاهی تهران بزرگ بر روی مرتکبین جرائم خشن گویای این واقعیت است که بسیاری از افرادی که ما به عنوان اراذل و اوباش می شناسیم در واقع بیماران روانی دچار اختلالات شخصیتی از جمله ضد اجتماعی می باشند که متاسفانه هیچگاه مشکلات آنها تشخیص داده نشده و درمان نمی شوند و تنها پس از اقدام به رفتارهای آسیب زننده جامعه متوجه آنان می شود و پس از دستگیری توسط پلیس در زندان هیچگونه اقدام درمانی یا تلاش برای بازاجتماعی آنان صورت نمی گیرد و زندگی این افراد تبدیل به چرخه باطلی از دستگیری و زندان و ارتکاب جرم مجدد پس از آزادی Freedom می گردد که در نتیجه انرژی و توانی که باید توسط پلیس صرف مقابله با جرم در جامعه شود در این چرخه باطل تکرار به طرز چشم گیری هدر می رود .

فرد دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی :

از هنجارهای اجتماعی پیروی نمی کند که باعث دستگیری او می شود مانند آزار دیگران ، دزدی theft و تخریب اموال دیگران .

آنها اغلب برای کسب منافع یا لذت شخصی مثلاً برای به دست آوردن پول و رابطه جنسی فریبکاری کرده و دروغ می گویندو با استفاده از اسم مستعار یا کلاهبرداری Fraud دیگران را فریب می دهند .

این افراد بعد از این که دیگران را اذیت و آزار می دهند یا دزدی می کنند یا دیگر اعمال ضد اجتماعی انجام می دهند اصلاً احساس پشیمانی نمی کنند . افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی پرخاشگر هستند و ممکن است بارها درگیر کتک کاری یا مرتکب حملات بدنی شوند مثلاً کتک زدن همسر یا فرزند .

این افراد به ایمنی خود یا دیگران توجهی نمی کنند . مثلاً سرعت زیاد در رانندگی دارند یا با حالت مستی رانندگی می کنند ، یا رفتارهای جنسی پر خطر و مصرف مواد دارند .

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی وظیفه نشناس و غیر مسئول هستند .

این افراد قربانیان را به خاطر ساده لوح بودن ، عاجز و ناتوان بودن سرزنش می کنند یا آن ها را سزاوار سرنوشتشان می داند . مثلاً وقتی مردی به یک نفر تجاوز Rape می کند می گوید در هر صورت این اتفاق برای او می افتاد .

پیشنهادات

فراهم آوردن یک سیستم جامع غربالگری به منظور شناسایی به موقع افراد دچار اختلالات شخصیتی در مراحل مختلف زندگی از جمله زمان حضور فرد در مدرسه ، اقدام برای گذران خدمت سربازی ،استخدام و سایر مراحلی که امکان سنجش وضعیت روانی افراد فراهم می باشد .

تعهد آموزش و پرورش به انجام وظیفه خود به عنوان نهاد پرورش دهنده افراد جامعه در تربیت و اصلاح رفتار دانش آموزان دچار مشکلات تربیتی به جای طرد و اخراج آنان

فراهم آوردن شرایط تخلیه هیجانی نوجوانان و جوانان به منظور جلوگیری از اشتغال فرد به تفریحات و هیجانات کاذب و مضر برای اجتماع

تهیه برنامه های آموزشی در خصوص پیشینه فردی و خانوادگی و همچنین سرانجام قضایی مرتکبین جرائم خشن و در پایان اشاره به این نکته ضروری می باشد که پلیس نه تنها با شناسایی و دستگیری سریع افرادی که مخل آسایش و آرامش شهروندان هستند به وظیفه ذاتی خود در کشف و مقابله با جرائم عمل می نماید که متاسفانه در برخورد با مرتکبین جرائم خشن همچون بسیاری دیگر از آسیبهای موجود در جامعه ،تنها نهاد مسئولی است که یک تنه به تعهد شغلی و انسانی خود عمل نموده و حتی با ورود به حوزه آموزش شهروندان و تاسیس مراکز مشاوره در مسیر پیشگیری نیز گام برداشته و بار مسئولیت نهادهای متولی آموزش و درمان را نیز به دوش می کشد . نهادهایی که اگر به موقع و مسئولانه در اصلاح رفتار افراد و تربیت و آموزش و درمان آنان اقدام نماید هرگز نوبت به برخورد قهری و سلبی و سایر اقدامات پلیس نخواهد رسید .

سروان سمانه مهربانی - کارشناس اداره اجتماعی پلیس آگاهی تهران بزرگ

اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

کدخبر: 442890 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟