به پیشنهاد یکی از دوستانم، تصمیم گرفتم به خارج از کشور بروم. خواهرم پس‌اندازی داشت و می‌گفت هزینه رفتن مرا می‌پردازد.

در یک کلاس آموزش زبان ثبت‌نام کردم تا مکالمه انگلیسی یاد بگیرم. در این دوره آموزشی با دختری آشنا شدم که پدر پول‌داری داشت. نظرم برای رفتن به خارج عوض شد و از خانواده‌ام خواستم به خواستگاری بروند. پدرم وقتی فهمید خانواده دختر مورد‌علاقه‌ام دستشان به دهانشان می‌رسد اجازه نداد هیچ‌کس اظهار نظری بکند.

او با خوش‌حالی می‌گفت: «حکایت این ازدواج قصه یک عمر نان و‌ کبابی است که سر سفره زندگی‌ات می‌گذارند. تا تنور داغ است باید نان را بچسبانیم.» اما مادرم راضی نبود و می‌گفت: «بی‌مایه فتیر است. تازه شما نمی‌دانید یک من آرد چند‌تا فتیر می‌دهد.» این ازدواج بدون مشورت با دیگران و حتی انجام تحقیقات درست و حسابی سرگرفت.

چند ماه از دوران عقد‌مان گذشت، دوران پراضطرابی که هزینه‌های مالی سنگینی هم روی دست خانواده‌ام گذاشت ولی حالا حقیقتی تلخ برایم نمایان شده است. من و لیلا نامزدم هر‌دو پشیمان شده‌ایم. او به جوان دیگری علاقه‌مند است و می‌گوید قرار بوده است با هم ازدواج کنند. به علت اختلاف خانوادگی‌ای که بینشان به وجود آمده بوده و از طرفی این دخترخانم قصد داشته است به آن فرد ثابت کند که خیلی زود ازدواج می‌کند، من بخت برگشته را طعمه قرار می‌دهد. حالا هم که گویا اختلافشان حل شده است و من بازنده این بازی شده‌ام و از هم جدا شده‌ایم.

چون حالم خوب نبود از مرکز مشاوره آرامش پلیس Police خراسان‌ رضوی معرفی شدم. صحبت‌های مادرم بعد از جدایی‌مان خیلی آرام‌بخش بود. امیدوارم با کمک مشاورم بتوانم خودم را پیدا کنم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

متین نیشابوری

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

کثیف ترین قرار پنهانی یک زن و شوهر / آنها ندانسته با هم قرار گذاشته بودند!

2 خواهر باجناق ها را به جان هم انداختند / قتلی که در حکیمیه تهران رخ داد

٧ ماه سخت بدون «بنیتا» / پدر و مادر چه گفتند؟!

گرفتار شدن مرد مست در دستشویی + عکس

پیکر سه تن از جانباختگان حادثه نفتکش سانچی وارد تهران شد

این 2 دختر جوان را می شناسید / آنیتا و خواهرش را در یافتن مادرش کمک کنید + عکس

شوهر خواهرم مرا پنهانی آزار و اذیت می کرد / بهروز بدنساز بود و ..! + عکس

کودکی که یخ زد + عکس

پیاده روی قاتلی با سر بریده در شهر + عکس

قتل زن تنها در کارخانه

دختر 23 ساله ای که ساقی شد!

وقتی دختر همسایه مان باردار شده باز هم به زندان افتادم و ..! / عاشق خنده های شیرین رها هستم!

ماجرای زندگی این زن اشک همه را در می آورد!

کدخبر: 357191 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟