زن 32 ساله ای به نام الناز  به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: 19 سال بیشتر نداشتم که جوانی به خواستگاری ام آمد وقتی او از مشکلات وسختی هایی که در زندگی کشیده بود برایم سخن گفت تحت تاثیر احساساتم قرار گرفتم و بدون این که درباره وضعیت اخلاقی و اجتماعی او تحقیق کنیم بلافاصله پاسخ مثبت به خواستگاری اش دادم و بدین ترتیب زندگی من و پرویز آغاز شد، اما او مردی بود که دست بزن داشت و مدام من و دختر خردسالم را با کوچک ترین بهانه ای کتک می زد درحالی که دخترم دیگر 6ساله شده بود نمی توانستم توهین ها و کتک کاری های او را تحمل کنم از سوی دیگر نیز آینده دخترم برایم اهمیت داشت این درحالی بود که هیچ پشتیبانی نداشتم تا در این روزهای سخت مرا حمایت کند این بود که تنها راه چاره را در طلاق دیدم تا خودم را از این وضعیت نجات بدهم و در تربیت فرزندم بکوشم اما همسرم، دخترم را به من نداد آن روزها در اصفهان زندگی می کردم و پس از مرگ پدر و مادرم، خواهر و برادرانم نیز سرگرم زندگی خودشان شده بودند پس از این شکست تلخ در زندگی و برای یافتن کاری به این شهر آمدم و در یک مهمان پذیر مشغول کار شدم مدتی بعد در محل کارم با جوان مجردی به نام سعید آشنا شدم که 5سال از من کوچک تر بود با وجود مخالفت های شدید خانواده اش در مورد ازدواج او با یک زن مطلقه، از من خواستگاری کرد باز هم عاقلانه فکر نکردم و تحت تاثیر روابط پنهانی و عاطفی قرار گرفتم و با همه این مخالفت ها با او ازدواج کردم زندگی ما 7سال دوام داشت تا این که رفت و آمدمان با یکی از دوستان قدیمی شوهرم آغاز شد همسر او هم سن و سال من بود و دختر 4ساله ای نیز داشت، اما مدتی بعد متوجه شدم همسرم با او روابط مشکوکی دارد. شوهر آن زن فرد معتادی بود که نسبت به زندگی و همسر و فرزندش کاملا بی تفاوت بود تا اینکه یک روز وقتی اتفاقی به اتاق کودک آنها رفتم سعید و زن بی حیا را برهنه دیدم  به همین خاطر رفت و آمد خانوادگی با آن ها را قطع کردم و با پسرم که دیگر 3ساله شده بود در خانه ماندم اما مدتی بعد همسرم نه تنها روابطش با آن زن را قطع نکرده بود بلکه به مواد مخدر Drugs نیز معتاد Addicted شد و با زنان دیگر هم ارتباط داشت هر روز دوستان نابابش به خانه ام می آمدند و من مجبور بودم در گوشه اتاق 6متری که تمام زندگی ام در آن بود ساکت بنشینم چرا که هر نوع اعتراضم به کتک کاری می انجامید. به ناچار با پسرم به یک خوابگاه شخصی رفتم اما آن جا هم مشکلات و فساد بیداد می کرد ترسیدم و دوباره به خانه بازگشتم، اما دیگر تحمل چنین زندگی را ندارم و از عاقبت فرزندانم می ترسم...

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

فاطمه 16 ساله در خانه مجردی آیدین خون به پا کرد

آزار و اذیت دختر 10 ساله در خرابه های شهر! + عکس

شوهرم زیاد به من توجه می‌کند! / نوعروس با این شکایت عجیب به دادگاه خانواده رفت

شهین زن سوم پیرمرد طلاق گرفت و در سوئیت خلوت در دام گناه افتاد!

متلک های آزار دهنده برای ازدواج با سمیه / این زن پولدار چه ایرادی داشت؟

ناگفته های عجیب از زندگی زن بیوه ای از زبان خودش !

نقشه مکارانه برای پدرزن / او دختر 14 ساله را به حجله برد

قطع عضو کودک 4 روزه بخاطر اشتباه پرستار! / پاهای بچه با سشوار پختند + فیلم تلخ

قتل 2 مرد ثروتمند خارجی در چابهار / زن خارجی توسط دادشاه ربوده شد

نقشه شوم هم سلولی پس از آزادی از زندان / او را بیهوش کردم و بعد تمام دارایی اش را تصاحب کردم!

خواستگاری دختر روس از رامین رضائیان در روسیه

 با مردهای خارجی رابطه جنسی نداشته باشید!  درخواست زشت نماینده مجلس روسیه از زنان این کشور در برگزاری جام جهانی

دوستم بی غیرتی کرد! وقتی خانه نبود مرا به خانه اش می فرستاد و من شب ها با زنش هخوابی داشتم + عکس

دختر ایرانی چطور زیبا شد؟! / این دختر تصادف کرده بود! + تصویر

 

کدخبر: 386401 ویرایش خبر
لینک کپی شد
آیا این خبر مفید بود؟